عکاس سر کلاس درس آمده بود تا از بچههاى کلاس عکس یادگارى بگیرد. معلم هم داشت همه بچهها را تشویق میکرد که دور هم جمع شوند.
معلم گفت: ببینید چقدر قشنگه که سالها بعد وقتى همهتون بزرگ شدید به این
عکس نگاه کنید و بگوئید : این احمده، الان دکتره. یا اون مهرداده، الان
وکیله
یکى از بچهها از ته کلاس گفت: این هم آقا معلمه، الان مُرده!!
—–
بعضی وقتها آدم هر چقدر هم که لجباز باشه بزور مجبور میشه کاری رو که دوست نداره انجام بده. مثل رفتن به مدرسه…!
—–
این مطلب یادآور خاطرات شیرینی است برای همه کسانی که بین سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۷۰ دوران مدرسه را می گذراندند ؛ لذا خواندن آن را به متولدین دهه ۵۰ تا ۶۰ که در آن سالها دانش آموز بودند توصیه می کنیم:
یادش بخیر :
تو دبستان که زنگ تفریح تموم می شد ، مامور آبخوری دیگه نمی ذاشت آب بخوریم.
یادش بخیر :
شب ها بیشتر از ساعت ۱۲ تلویزیون برنامه نداشت. سرساعت ۱۲ سرود ملی پخش و برنامه ها قطع می شد.
یادش بخیر :
هر کی بهمون فحش می داد کف دستمون رو نشونش می دادیم و بهش می گفتیم : آیینه آیینه ..
یادش بخیر :
ساعت ۹:۳۰ هر شب با این لالایی که از رادیو پخش می شد می خوابیدیم : گنجشک
لالا ، مهتاب لالا ، شب برهمه خوش تا صبح فردا … لالالالایی لالا .. لالایی
لالالالایی لالا … لالایی … گل زود خوابید ، مثل همیشه قورباغه ساکت
خوابیده ، بیشه … جنگل لالا برکه لالا شب بر همه خوش تا صبح فردا
یادش بخیر :
زمستون اون وقتا تمام عشقمون این بود که رادیو بگه مدرسه ها بخاطر برف تعطیله.
یادش بخیر :
مدیر مدرسه از مادرامون کادو می گرفت و سرصف به ما میداد و بعد می گفت: همه تو صفاشون از جلو نظام برید سرکلاس ها.
یادش بخیر:
آلوچه و تمبر هندی ، بستنی آلاسکا ، همشون هم غیربهداشتی بودند.
—
در کشور ما نور خدا هادی فضل است وز نور خدا جان گرفت دانش آموز
با آن که همه روز و همه مکتب علم است لیکن که یکی روز بود ثابت وپیروز
—–
به به شده امروز چه پرشور ودل افروز چون حفظ شده حرمت ووجهه دانش آموز
هر یوم در این عصر به از یوم گذشته است وین سیزده آبان به از سیزده نوروز
—–
این سیزده آبان همان ثابت روز است کین روز شده ثبت به دیباچه هرروز
هر سال به وماه به و روز به وبه امروز ز دیروز ودگر روز به امروز
دانش آموزان یاد گرفته اند قدر لحظه ها را بدانند !!وقت طلاست
شعر روز دانش آموز و سیزده آبان
اختر و ماهی فروزانی محصل تو آن جوایا ی عرفانی محصل
به دنیای که تاریک است ازجهل همان خــورشیدتابانی محصل
زعظمت جهل و ظلمت خوارگردد مهی زینت به کیوانی محصل
بخوان قرآن کلام حـــی داور یقین حافظ به قـرآنی محصل
همه فکــرت بود آینده سازی تو از آینده ســـازانی محصل
کلاس و مـدرسه خرم زبویت گلی و لاله ای جانــی محصل
بجنگ با جهل یارا ای محصل یقیناً شیــــــرمیدانی محصل
قسم قرآن که خورده برقلم ها اداء حقش تو می دانی محصل
درختت بارو با علــم و دانش همان معدن که پنهانی محصل
به فکر و ذکر داری صد معما به خدمت نسل انسانی محصل
ده وسه مــه زآبان است مبارک گــر بگشا ز پیشانی محصل
عجب روزخوشی داری گرامی شعاع عهــد و پیمانی محصل
تو منصوری بخوان اشعاربرتر کتاب علــم وعرفانی محصل
شاعر: منصور مقدم به مناسبت روز سیزده آبان روز دانش آموز
—–
در مدرسه از نشاط من کم کردند…
از فرصت ارتباط من کم کردند…
هر وقت به هم عشق تعارف کردیم…
از نمره ی انضباط ما کم کردند…
—–
همیشه تو مدرسه یاد میدن ۱ سال ۱۲ ماه … ۱ ماه ۴ هفتش … ۱ هفته ۷ روز … ۱ روز ۲۴ ساعت … ۱ ساعت ۶۰ دقیقس … ولی کسی بهم نگفت ۱ دقیقه بدون تو بدون مثل ۱۰۰۰ ساله …
—–
اول دبستان خواندید آن مرد آمد
سالها گذشت و ترشیده شدید
و آن مرتیکه هنوز نیامده
—–
اگه گفتی شباهت معلم با دماسنج چیه؟
:
:
هر دوشون وقتی صفر رو نشون میدن ، آدم می لرزه!